شهربندان
این نمایشنامه، که کامو آن را با همکاری ژان لویی بارو نوشت و بارو آن را به صحنه برد، نوعی دفع نهایی ارواح خبیثه با شور و نشاط و هیجان است. کامو سعی کرد با استفاده از ترکیب درهمبرهم موسیقی، حركات اغراقآمیز و رقص، حالتی حماسی به نمایشنامه بدهد. این نمایشنامه که تاکنون، دست کم در اجرای موفقیتی به دست نیاورده است، انفجار عظیم شادی و امید را، که با آزادسازی فرانسه توأم بود، بازگو میکند. سیمون دوبووار در کتاب اقتضای وضع نشان داده است که این احساس امید و شادی چه اندازه میان روشنفکران همهگیر بود. پس از شهربندان، کتابهای عادلها و انسان طاغی مسیری را که کامو برگزیده بود، کامل کردند؛ مسیری که بهتدریج کامو را بدانجا رهنمون شد که، در کفهی مقابل تعهد دستوپاگیر در قبال مردم، تأكید تازهای بر «شادی زیستن» را، که دیگر نمیتوانست منکر شود که منبع امید و خلاقیت است، قرار دهد.
عادلها
این نمایشنامه، که در ۱۹۴۹ به روی صحنه رفته بود (دو سال پیش از انتشار انسان طاغی) آنچنان جنجال و غوغایی برنینگیخته بود؛ با این حال، درونمایه و کشمکشهای آن پیوندی ارگانیک با انسان طاغی دارند. در آن سالها رابطهی عدالت با سیاست مسئلهی داغ روز بود. برای کامو نیز این مسئله، که نهضت آزادسازی و سرکوب استالینی در روسیه آن را با تمام دوپهلوییاش مطرح کرده بود، مسئلهای آزاردهنده بود. بار دیگر او از تئاتر برای غور و تفحص در مسئله سود جست؛ نشان دادن مسئله از درون به صورت مسئلهای که هنوز جامعهی ما در تمام سطوح با آن دست به گریبان است. نمایشنامه این معضل تراژیک انسانی را که دامنگیر تروریستهاست دراماتیزه میکند؛ اعمال تروریستها از سویی ناشی از بیزاریشان از بیعدالتی اجتماعی بیشرمانه، و از سوی دیگر ناشی از نومیدیشان از این است که ساختار قدرت بتواند چارهای برای آن بیندیشد.
عادلها که نمایشنامهای تلخ و صریح است، قالب و طرح بیرونیاش را از سرگذشت گروه تروریستی کوچکی گرفته است که در ۱۹۰۵ وزیر دادگستری روسیه، گراندوک سرگئی را ترور کرده بودند. کامو با دراماتیزهکردن کشمکشهای درونی و عواقب تراژیکی که اقدام به ترور در داخل گروه کاملا بههمپیوستهی تروریستها به بار میآورد، به کل ماجرای نمایشی وحدت میبخشد. محور اصلی در نمایشنامه آگاهی تراژیک دو شخصیت آرمانگرای اصلی است: کالایف، کسی که بمب را میاندازد، و دورا، که کالایف را دوست دارد. عادل ها، که با حالوهوای پرشور قهرمانانه آغاز میشود، در فضای برآشوبندهی ابهام و تردید پایان میگیرد. هیچ نظریهای در آن ابراز نمیشود، فقط نشان داده میشود که انگیزهی شرافتمندانهی اولیه و توجیه ایدئولوژیکی آن هیچ تجانسی با رنج آدمهای واقعی، نظیر کالایف که با اینگونه انگیزهها دست به عمل میزنند، ندارد. عمل کالایف و دورا عواقب پیشبینینشدهی شخصیای دربر دارد که معادل ویرانی زندگی آنهاست؛ پارادوکسی تراژیک که آن دو باید با آن رودررو شوند. آنها، که از نظر کامو «قاتلين وسواسی» هستند، به مرز نهایی «مُجاز» میرسند. در اینجا، بار دیگر، نمایشنامه تصویر متقابل و همسنگی خلق میکند در اعتراض به دور باطل خشونت که، از طریق آن، قاتلین «بوروکراتِ» ازخودمطمئن، که کارشان سرکوب همگانی است، مکانیسمهای مرگبار تروریسم را به کار میاندازند.
منبع: نویسندگان قرن بیستم فرانسه (آلبر کامو) / ژرمن بره / خشایار دیهیمی / نشر ماهی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.