معرفی و خرید کتاب خمره نوشته هوشنگ مرادی کرمانی
داستان خمره در روستا می گذرد. خمره آب مدرسه می شکند و معلم برای خرید خمره جدید یا تعمير خمره شکسته، دست به کار می شود. نامههای او به اداره آموزش و پرورش به نتیجهای نرسیده است، پس برای تهیه آب آشامیدنی دانشآموزان باید فکری کرد. معلم، راههای متفاوتی را در این زمینه می آزماید و این همه رویدادهایی به وجود می آورد شنیدنی و خواندنی. داستان، چاشنی طنز دارد که گاه بسیار تلخ می شود. آقای صمدی، معلم روستا برای تعمیر خمره از شاگردان یاری می طلبد. برای چسباندن خمره، پانزده تخم مرغ جمع شده است. روی تخممرغها نقاشی، شکلها و امضای آورندگان آنها دیده می شود. بعضیها تخممرغ نیاوردهاند، بعضیها چون تخممرغ نداشتهاند، پول آورده اند. همه فکرها به تخم مرغها و نحوه استفاده از آنها جلب شده است. عدهای نگرانند و عدهای دیگر خوشحالی و شیطنت می کنند. ناگاه، رضایی، یکی از شاگردان می گوید: آقا تخممرغ فراوانی جمع شده، خدا بدهد برکت. سفیدههایشان مال چسباندن خمره، زردهشان را هم خودتان نوش جان می کنید. خوب کلکی زدید که این قدر تخم مرغ جمع شد؟
مجله از دریچه نقد / شماره 1 / عبدالعلی دستغیب
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.