معرفی دیوان عارف قزوینی
دیوان عارف قزوینی حاوی آثار منظوم و منثور بازمانده از ابوالقاسم بن هادی قزوینی (۱۳۰۰ق – بهمن ۱۳۱۲)، شاعر ملی، ترانه سرا، موسیقی دان و خواننده چیره دست دوره مشروطیت است.
عارف در قزوین چشم به جهان گشود و تحصیلات نسبتاً مختصر خود را که به مقداری ادبیات فارسی، صرف و نحو عربی و خوشنویسی محدود میشد در همین شهر گذراند. وی، علاوه بر قزوین، مدتی از عمر خود را در تهران، استانبول و همدان سپری کرد. عارف در شرح حالی که از خود بر جای نهاده همهجا از محیط ناسازگار خانوادگی بهویژه بدرفتاریهای پدر و اختلافهای او با مادرش به شدت شکوه میکند. او از پدر خویش، که شغل وکالت داشته، هیچگاه به نیکی یاد نمیکند و بدبختیها و مصايب سراسر زندگی خود را ناشی از بدرفتاری وی میداند؛ با این حال، اعتراف میکند که پدرش در دو حوزه ـ خوشنویسی و موسیقی – از تربیت او غفلت نکرده است. نمونههای باقی مانده از دستخط عارف نشاندهندهی پختگی و شیرینی خط شکسته و شکستهی نستعلیق او، و تصنیفهایی که ساخته حاکی از احاطهی وی بر موسیقی و آهنگسازی است.
عارف در اوایل جنگ جهانی اول (۱۹۱۴)، همراه مجاهدان راه آزادی از ایران به استانبول مهاجرت میکند. مقداری از غزلیات و تصنیفهای باقیمانده از او مربوط به همین دوران است. او چون طبعاً ناآرام، بیاعتنا به زندگی و خانهبهدوش بود، سرودههای خود را تا مدتها گردآوری نمیکرد و از قراین برمیآید که آنچه ذیل عنوان دیوانش گرد آمده تمامی تراوشهای فکری و ذوقی او نیست. او، پس از حدود پنجاه و یکی دو سال زندگی که اغلب در سفر و در ناکامی گذشت، در همدان ـ در عین عسرت و انزوا ـ درگذشت و در محوطهی آرامگاه ابن سینا به خاک سپرده شد.
عنصر احساس و طغیان هیجان در شعر و نثر عارف بر استواری کلام و پیراستگی و سلامت بیان میچربد. او در گزارش مافیالضمیر، چنان مغلوب احساسات و غلیان روحی میشود که مهار دستور زبان و فنون شعری را از کف رها میکند؛ پنداری موج هیجانات روحی او را چنان از جای میبرد که دیگر قادر نیست اجزای فکر یا احساس خود را با نظم و ترتیب و بیشتابزدگی بیان کند و به هر جزء فرصت در خور آن را بدهد. تأثیر این تشویش روحی در نثر عارف بیشتر مشهود است. در آن، اندیشهها غالباً در هم دویدهاند و جملهها ناقص میمانند. از این رو، بسیاری از یادداشتها و نامههای او را نمیتوان مطابق با نثر صحیح و سلیس فارسی و از نمونههای مطلوب آن به شمار آورد. خشم و برآشفتگی و غلیان فکری و ناخرسندی شدید عارف از اوضاع و احوال زمان و از نادرستیها و نامردمیهای زورمندان باعث شده تا احساس سرکش در نوشتههای او یکی دو قدم از زبان جلو بیفتد و در نتیجه شاعر از رعایت اصول فصاحت و بلاغت تا حدی دور گردد. با این همه، نباید از نظر دور داشت که همین التهاب درونی به آفرینشهای فکری و هنری عارف اصالت و رنگ خاصی بخشیده که خالی از لطف نیست. عارف عادتاً به زبان ساده، دور از تکلف و نزدیک به زبان محاوره سخن میگوید. شعر او و نثر او ادیبانه و فضلفروشانه نیست بلکه معمولاً ساده و آزاد از قیود سختگیرانهی ادبی است.
آنچه عارف را در میان شاعران قرن متمایز و ممتاز ساخته تحولی است که در ترانهسرایی و آهنگسازی پدید آورده است. او سرایندهی تصانیف آهنگهای پرسوزوگدازی است که خود ساخته و با آواز دلنشین خود خوانده است. این یکیشدن آهنگساز و ترانهسرا و خواننده، این تلفیق شعر و موسیقی در هنرمند، تأثیر دستاورد هنری او را دو چندان کرده است. عارف به ترانهسرایی که تا پیش از او جایگاه در خور ارزش خود نداشت، اعتبار داده به ویژه، در تصنیفهای وطنی برخاسته از احساسات پاک و تند میهندوستانه او و ملک الشعرا بهار را باید پیشاهنگ شمرد. درد وطن و سوزی که در این سنخ از سرودههای عارف شعله میکشد تصنیفهای وطنی او را در تاریخ موسیقی و ترانهسرایی ایرانی در جایگاه بلندی نشانده است.
آنچه با عنوان دیوان عارف قزوینی در دست است از جمله شامل قریب به هزار و ششصد بیت شعر عمدتاً در قالب غزل و معدودی قصیده و مثنوی و بیست و نه تصنیف در مایههای گوناگون موسیقی ایرانی است. درونمایهی بیشتر سرودههای او انتقادی و در اعتراض به حکومتهای استبدادی رجال و دولتمردان خائن و منحرف مفاسد اجتماعی، عقبافتادگیهای فرهنگی و نفوذ بیگانگان در امور داخلی ایران آن روزگار است.
دیوان او نخستین بار به تشویق صادق رضازاده شفق و با پیگیری و سرمایهی مالی عبدالرحمن سيف آزاد، مدیر روزنامۀ آزادی شرق و مجله صنایع آلمان و شرق چاپ برلین، به سال ۱۳۰۳ش در پایتخت آلمان انتشار یافت. سیف آزاد، در ۱۳۲۷، دیوان عارف را با تصاویر و اضافاتی چند در تهران به چاپ دوم رساند. سومین ویرایش دیوان عارف به طرز منقح تری به سال ۱۳۳۷ در تهران چاپ شد. چاپهای چهارم تا هشتم، به ترتیب در سالهای ،۱۳۴۲ ۱۳۴۷، ۱۳۵۶، ۱۳۵۷، و ۱۳۵۸ در ۶۳۴ صفحه به نفقه انتشارات امیرکبیر نشر یافت.
دیوان عارف با مقدمه و چند مقاله با عناوین «صنایع مستظرفه»، «حسب حالی در تجدد ادبی ایران» به قلم سیف آزاد؛ «عارف و ذوق ادبی و قیمت و تأثیر اشعار او» نوشتهی رضازاده شفق؛ «تاریخ حیات عارف» به قلم خود شاعر، همراه با نمونههایی از خط شکسته عارف آغاز میشود. بقیهی مندرجات دیوان شامل هفت بخش است: غزلیات که معمولاً در سرآغاز هر یک مقدمهای به نثر از یک تا چند سطر در تاریخ و مناسبت سرودن آن به قلم شاعر درج شده است. شمار ابیات این غزلها به ۷۵۰ بالغ میشود.
منبع: فرهنگ آثار ایرانی ـ اسلامی (جلد چهارم)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.