از رنجی که می بریم نوشته‌ی جلال آل احمد

28,000تومان

  • جلد و صفحات داخلی کتاب کاملا سالم است.

ناموجود

نویسنده

انتشارات

سال چاپ

1376

نوبت چاپ

سوم

تعداد صفحه

105

نوع جلد

شومیز

قطع

رقعی (14.1*21.2)

درجه کیفی کتاب

A

قیمت آخرین چاپ

40000

معرفی و خرید کتاب از رنجی که می بریم

از رنجی که می بریم” عنوانش گویای محتوی‌ است. خشونت از همان اول هر قصه‌ای چشمگیر است.

” همه دست از کار کشیدند و با قیافه‌هایی ناشناس، و از گرد ذغال پوشیده، که در میان آن‌ها فقط سفیدی چشم‌ها، و اگر هم کسی حوصله داشت لبخندی بزند، زردی دندانها، پیدا بود. چراغ‌های معدن خود را به دست گرفتند و با کولواره‌ای که داشتند، به سمت خانه‌های خود، از زیر درخت‌ها و از فراز چاله‌های پر از آب، گذشتند.”

” اسد هم جزو هشتاد و سه نفری بود که همان روزهای اول از زیرآب به کرمان تبعید شدند.” 

محیط دیگر و آدم‌های دیگری‌ست. کارگرهای معدن، بی‌خانمان‌ها (دره‌ی خزان زده، زیرآبی‌ها، در راه چالوس، روزهای خوش) ، زندانی‌ها (محیط تنگ، اعتراف) و كاسب‌ها (آبروی از دست رفته) با خشن‌ترین برخوردها تصویر می شوند. حادثه پشت حادثه و خشونت همراه هر حادثه. حوادث، حتی کمتر مجال برای توصیف باقی می گذارد.

آدم‌های این کتاب خشن‌ترین، صمیمی‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین آدمهای داستان‌های آل احمدند. 

کمتر نشانی از آن جمله‌های بلند دید و بازدید در این کتاب می توان یافت. 

بریده هایی از کتاب

” وقتی برایشان تعریف می کنم مثل اینکه هر کدامشان خواهر و یا برادری در آنجا داشته‌اند که برایشان اشک می ریزند. مثل یک قصه شیرین گوش می کنند. خیلی خودمانی هستند. من هم درست جنوبی شده‌ام. دارم سیاه می شوم. حتم دارم یکی دو ماه دیگر مثل این رفیق تازه‌ام دراز و باریک خواهم شد. زندگی تازه‌ای است. خیال داریم یک ماه بعد برویم به قشم. می گویند آنجا کار خیلی زیاد است. فصل ماهی‌گیری که بگذرد کار آنجا شروع می شود. من اگر بتوانم خودم را به بوشهر هم می رسانم. اینجا خیلی زود با آدم گرم می گیرند. رفیق هم خانه‌ی من قد بلندی دارد. حیف که کمی باریک است. می گوید اصلا اهل لار است. از ده فرار کرده. با کدخدا دعوا کرده بوده. خیال دارد به هند برود. می ترسد آنجا هم به سراغش بیایند” زیر آبیها ص۳۸

“همه اونایی که تا دیروز محل سگم بهشون نمی گذاشتیم امروز برای خودشون آدمی شدند و برامون پشت چشم نازک می کنند. من اگه میدونستم شوفر ماشین این یارواست اصلا سوار نمی شدم.”

“وقتی هم که دونستم فقط به خاطر همسفری با شما بود که بلیطمو پس ندادم . خیلی‌ها خودشون را رفیق و هم‌مسلک ما جا می زدند . ای سرشونو بخوره، خودشونو نوکر و چاکر مونم میدونستند. اما الان…”

” از رنجی که می بریم” – ” در راه چالوس” – ۱۳۲۶

منبع: یادنامه جلال آل احمد / به‌کوشش علی دهباشی / انتشارات پاسارگاد

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “از رنجی که می بریم نوشته‌ی جلال آل احمد”