درباره کتاب سه قطره خون نوشته صادق هدایت

کتاب سه قطره خون مجموعه ی داستان کوتاه از صادق هدایت است که شامل 11 داستان است به نامهای: «سه قطره خون»، «گرداب»، «داش آکل»، «ایینه شکسته»، «طلب آمرزش»، «لاله»، «صورتکها»، «چنگال»، «مردی که نفسش را کشت»، «محلل» و «گجسته دژ».
داستان سه قطره خون که کتاب نیز به نام آن است ماجرای مردی است که در بیمارستان روانی بستری است و به قول خودش چون خوب شده به او قلم و کاغذ داده اند، چیزی که همیشه می خواسته تا چیزهای زیادی که در ذهن دارد بنویسد. داستان از زبان وی نقل می شود و در مورد بقیه ی بیمارها و خودش صحبت می کند. او با یادآوری گه گاه خاطراتی دور و وحشتناک که اورا به این جا کشانده، تصویری از گذشته اش به خواننده می دهد. در کل نویسنده به خوبی توانسته از دید یک بیمار روانی با انواع مشکلات روانی ماجرا را روایت کند که بسیار مورد توجه منتقدین واقع شده است. بخشی از متن:
«مردمان این‌جا همه هم این‌طور نیستند. خیلی از آن‌ها اگر معالجه بشوند و مرخص بشوند، بدبخت خواهند شد. مثلاً این صغرا سلطان، که در زنانه است، دو سه بار می‌خواست بگریزد، او را گرفتند. پیرزن است، اما صورتش را گچ دیوار می‌مالد و گل شمعدانی هم سرخابش است. خودش را دختر چهارده ساله می‌داند، اگر معالجه بشود و در آینه نگاه بکند سکته خواهد. بدتر از همه تقی خودمان است که می‌خواست دنیا را زیر و رو بکند و با آنکه عقیده‌اش این است که زن باعث بدبختی مردم شده و برای اصلاح دنیا هر چه زن است باید کشت، عاشق همین صغرا سلطان شده بود.»
بقیه ی داستانهای این مجموعه نیز قابل توجه هستند از جمله داش آکل که از روی آن فیلمی نیز در سال 1350 به کارگردانی عباس کیارستمی ساخته شده است. یا صورتکها که در آن ظاهر و باطن انسانها را به چالش می کشد و ….