معرفی کتاب ماهی سیاه کوچولو
ماهی سیاه کوچولو داستانی است از صمد بهرنگی که از طرف نمایشگاه بیناللملی کتاب «بولون» ایتالیا برندهی پلاک طلا شد و شروعی چنین دارد: ماهی سیاه کوچولو از دیوارههای سنگی اطراف جویبار و ته جویبار، تندتند رفتن و برگشتن با سایر ماهیها در یک تکهجا و تکراری خستهکننده در سكوت خسته شده و دلش میخواهد که برای یک دفعه هم که شده، مهتاب را توی خانه ایشان ببیند. گفتگوی ماهی سیاه کوچولو با مادرش و دخالت همسایه پیر در این مباحثه بسیار جالب است. ماهی به همسایه میگوید: «خانم، مـن نمیدانم شما عالم و فیلسوف به چه میگویید. من فقط از این گردشها خسته شدهام و نمیخواهم به این گردشهای خستهکننده ادامه بدهم و الکی خوش باشم و یک دفعه چشم باز کنم و ببینم مثل شماها پیر شدهام و هنوز همان ماهی چشم و گوش بستهام، که بودم.»
منبع: فرهنگ ادبیات جهان / حسن خزائل (جلد ششم)
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.