نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
انتشارات | |
سال چاپ | 1348 |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 131 |
قطع | رقعی (14.1*21.2) |
نوع جلد | شومیز |
درجه کیفی کتاب | A |
شابک | – |
پرواربندان نوشته غلامحسین ساعدی
60,000تومان
ناموجود
60,000تومان
ناموجود
نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
انتشارات | |
سال چاپ | 1348 |
تعداد جلد | 1 |
تعداد صفحه | 131 |
قطع | رقعی (14.1*21.2) |
نوع جلد | شومیز |
درجه کیفی کتاب | A |
شابک | – |
پرواربندان (۱۳۴۸) نمایشنامهای در سه پرده از گوهرمراد (غلامحسین ساعدی).
در پرده اول) «میم» که روزنامهنگاری شجاع و بیپرواست به اصرار یکی از دوستان نزدیکش به یک پرواربندی در حومهی شهر دعوت شده است تا مطلب بسیار مهمی با وی در میان گذاشته شود. در آنجا به «میم» میگویند که شخص متنفّذ و قدرتمندی که اخیرا به شدت مورد انتقاد وی بوده شب گذشته به قتل رسیده است و شهود واقعه او را به عنوان قاتل شناسایی کردهاند؛ بنابراین وی باید برای مدتی خود را در همین ملک که متعلق به دوستان و هواخواهان اوست مخفی نگه دارد. «میم» که در ابتدا با ناباوری به قضیه نگاه میکند نظر آنان را نمیپذیرد و تصمیم به رفتن میگیرد اما در کمال تعجب میبیند که دوستان به زور میخواهند نگهش دارند.
در پردهی دوم) محل سکونت «میم» کمابیش به صورت زندان درآمده است و دوستانش حتی پدر و عمو و استادش را برای ملاقات نزد وی آوردهاند. ملاقاتکنندگان پس از نصایح و پند و اندرزهای مشفقانه و غش و ضعف پدر که برای «میم» به شدت انزجارآور است به اصرار وی از آنجا خارج میشوند.
در پردهی سوم) در حالی که مدتها از اسارت «میم» گذشته است مهمانیی به افتخار او ترتیب دادهاند. اما به تدریج، سکوت مطلق «میم» جمع دوستان را به این نتیجه میرساند که او سرد و گرم نچشیده است و قدر زحمات و دلسوزیهای آنان را نمیداند؛ بنابراین لازم است قدری به روش دشمنان با او برخورد کنند تا متنبه شود. بدین ترتیب یکی از مهمانان که قاضی است ابتکار عمل را به دست میگیرد و بازجویی توأم با شکنجه را آغاز میکند. پس از اینکه این روش هم مؤثر نمیافتد جمع دوستان دوباره رفتاری عطوفتآمیز در پیش میگیرند و اندکی بعد هم بیتوجه به او مشغول صرف شام میشوند. در این میان «میم» که فرصت را مناسب میبیند از پنجره میگریزد. حضار متوجه ماجرا میشوند، یکی از مردها بیرون میرود و اندکی بعد شلیک سه گلوله و برگشتن مرد تعقیبکننده ختم غائله را اعلام میدارد. مهمانان نفس راحتی میکشند و به خوردن بقیهی شام میپردازند.
منبع: فرهنگ ادبیات فارسی / نوشتهی محمد شریفی / ویراستهی محمدرضا جعفری / انتشارات معین / چاپ دوم 1387
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.