نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
انتشارات | |
سال چاپ | 1388 |
نوبت چاپ | اول |
تعداد صفحه | 98 |
قطع | رقعی (14.1*21.2) |
نوع جلد | شومیز |
درجه کیفی کتاب | A+ |
چشم نوشته ولادیمیر ناباکوف
40,000تومان
- جلد و صفحات داخلی کتاب سالم است.
ناموجود
40,000تومان
ناموجود
نویسنده | |
---|---|
مترجم | |
انتشارات | |
سال چاپ | 1388 |
نوبت چاپ | اول |
تعداد صفحه | 98 |
قطع | رقعی (14.1*21.2) |
نوع جلد | شومیز |
درجه کیفی کتاب | A+ |
رمان چشم اثر ناباکوف در سال 1930 منتشر شده. این داستان به دو بخش تقسیم می شود. بخش اول که راوی اول شخص مردی روس است که به آلمان مهاجرت کرده و در آنجا معلم سرخانه است. وی نگاهی پوچ گرایانه به زندگی دارد و در نهایت در پی یافتن هدف خود موفق نیست و تصمیم به خودکشی می گیرد. در قسمت دوم شخصی به نام اسموروف نیز در پی یافتن خودش است. به قول خودش «مصمم شدم که اسموروف واقعی را کشف کنم». اسموروف نیز حس پوچ گرایی را منتقل می کند. داستان به نوعی ماجرا جویانه در ظاهر یک داستان عاشقانه تا پایان پیش می رود.
ناباکوف برای نخستینبار در آن از شیوهی روایتگویی از زبان اولشخص استفاده میکند تا ماهیت خویشتنمداری را بشکافد. اسموروف، قهرمان داستان، بعد از تلاشی ناکام برای خودکشی، به کاوش بیقرارانه در خویشتن خویش و نیز به تصویر و تصوری که دیگران از او دارند میپردازد «من وجود ندارم؛ فقط هزاران آینه وجود دارد که مرا منعکس میکنند.» او که نمیتواند تصویری از خویش ترسیم کند، به این نتیجه میرسد که «تنها خوشبختی در این دنیا، دیدن، جاسوسی، نگاه کردن، و وارسی خود و دیگران است، چیزی نبودن به جز چشمی بزرگ که تا حدودی شیشهای، کمی خون گرفته، باشد و پلک نزند.»
ادبیات روسیه
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.