معرفی کتاب سنگر و قمقمههای خالی
سنگر و قمقمههای خالی یگانه مجموعه داستان بهرام صادقی (۱۳۱۵ – ۱۳۶۳)، نویسندهی مشهور ایرانی است، که به سال ۱۳۴۹ منتشر شد. نخستین چاپ این مجموعه شامل بیست و چهار داستان کوتاه و رمان ملکوت بود و در ۱۳۵۳، ملکوت مستقل به چاپ رسید و سنگر و قمقمههای خالی به داستانهای کوتاه نویسنده اختصاص یافت. داستانها به ترتیب تاریخ نگارش یا نشر آنها در مجلات ادبی در مجموعه آمده، از این رو، میتوان سیر نویسنده را با مرور آنها پی گرفت. نخستین تحوّل ادبی نویسنده را با مرور داستان، «فردا در راه است»، در دی ماه ۱۳۳۵، وقتی که صادقی دانشجوی رشتهی پزشکی بود، در مجلهی سخن منتشر شد و آخرین آنها، «عافیت» (۱۳۴۶)، پایان دورهی کوتاه خلاقیت ادبی نویسنده را رقم زد. صادقی داستاننویسی را به سبکی رئالیستی و با نگاهی انتقادی به مسائل اجتماعی آغاز کرد و به داستانهایی انتزاعی و متافیزیکی رسید که ماجرای آنها در دو سطح واقعی و نمادین رخ میدهد. این نوع داستانها هم از داستان پلیسی اروپایی و هم از قصههای عامیانهی فارسی رنگ پذیرفته است.
صادقی، به حیث روانپزشک، به مسئلهی جنون توجه داشت و در برخی از داستانهایش، توانست از عهدهی تحلیل هنرمندانهی آن برآید. تبحر در توصیف پنهانیترین زوایای ذهن شخصیتهایی آشفتهحال، از او آفرینندهی نوعی داستان روانشناسانه با طنزی سیاه ساخته که هم از موقعیت نابهنجار چهرههای داستانی ناشی میشود و هم از درون بازی با کلمات سر برمیکشد. وی، در عین حال، با درافکندن طرح و پیرنگی معمایی از نوع داستانهای پلیسی، موفق میگردد روایتهای متناقض از واقعیت را در کنار هم بنشاند. صادقی، با استفاده از ساختار داستان پلیسی، تردید، ناشناختگی، و وحشتی اسرارآمیز در فضای داستان جاری میسازد تا احساس فاجعهای قریبالوقوع را گوشزد کند. وی با تعمدی فورمالیستی در افشای تمهیدات و صناعتهای نگارشی، داستانهای خوشساختی میآفریند که در پرورش نویسندگان مدرنیست ایرانی مؤثر افتاده است. با این داستانها، که خواننده را نیز به مشارکت برای شکل دادن به آنها و کشف راز مستتر در زندگی فرامیخوانند، به کارگاه نویسندهای گام مینهیم که در هر یک از آفریدههای خود شگرد و صناعی تازه را میآزماید. صادقی داستانهای خود را با توصیفی واقعگرایانه آغاز میکند؛ اما با چرخشی طبیعی در سطح واقعیت، فضا را رازآمیز میسازد و جهان داستانی نامتعارفی پدید میآورد.
چوبک از نخستین نویسندگانی است که، پس از شهریور ۱۳۲۰، به پیروی از صادق هدایت به داستاننویسی مدرن روی آوردند. سنگ صبور را چکیدهای از آثار داستانی او دانستهاند که مجموعهای از درونمایهها و شخصیتها و پیامهای دیگر داستانهای او را دربرمیگیرد و توانمندی چوبک را در داستاننویسی نمایان میسازد. خانلری سنگ صبور را درخشانترین اثر چوبک و نخستین تجربهی او در نگارش رمان ذهنی در زبان فارسی تشخیص داده است.
منبع: فرهنگ آثار ایرانی – اسلامی / جلد چهارم / نوشتهی علی آل داود و احمد سمیعی (گیلانی) / انتشارات سروش / چاپ اول 1396
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.